امام عسکری(ع) از چه طریقی خبر تولد امام دوازدهم را به تاریخ مخابره کردند؟
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۰۰۶۶۵
به گزارش تسنیم، با بررسی اطلاعات و اخبار اسلامی بهخصوص در خصوص سیره و تاریخ زندگی ائمه اطهار علیهم السلام با این موضوع مواجه میشویم که اخبار درباره ائمه اولی بسیار بیشتر از امامان آخر علیهم السلام است. به عنوان مثال حجم اطلاعات درباره تاریخ زندگی و سیره حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام چندین برابر اطلاعات درباره امام حسن عسکری علیه السلام است که خود، پرسش مهمی را در ذهنها ایجاد میکند که چرا تاریخ نویسان، رجال و ثبتکنندگان حدیثی که شاهد زندگی آن حضرت بودهاند، کمتر درباره ایشان اطلاعات را ثبت و ضبط کردهاند؛ به طوری که امروز نهتنها اخبار کمی درباره زندگی امام عسکری علیه السلام در دست داریم، بلکه حتی تعداد احادیثی که از آن حضرت نقل شده بسیار محدودتر از سایر ائمه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این زمینه برای یافتن پاسخ این پرسش اساسی و تحلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان مام حسن عسکری علیه السلام و شیوههای ارتباط مردم با آن حضرت، گفتوگویی با قاسم تبریزی، کارشناس تاریخی انجام شده است. آن طور که این پژوهشگر تاریخی توضیح میدهد، در زمان امامت امام حسن عسکری علیه السلام هرچند آن حضرت تحت کنترل نیروهای نظامی بودند، اما دربار بنیعباس متشنج بود و دعوا بر سر در دست گرفتن قدرت، موجب میشد مأموران امنیتی هم توجه خود را به قدرت معطوف کرده و در کنترل اوضاع، سستی کنند. امام که مترصد اوضاع بودند، از هر فرصتی برای پیشبرد اهداف اسلام استفاده میکردند.
در این اوضاع هرج و مرج به وجود آمده بود و درنهایت حتی نیروهای نظامی تلاش میکردند در دعوای بر سر قدرت، جایگاهی برای خود کسب کنند و به مال و مقامی برسند. این رویکرد باعث میشد افراد در کارها و امور محوله کمکاری و سهلانگاری کنند. یکی از اخبار بسیار مهمی که امام حسن عسکری علیه السلام با بهرهبرداری از اوضاع متشنج به اطلاع مردم در طول تاریخ رساندند، موضوع مهم ولادت امام دوازدهم حضرت صاحبالزمان علیه السلام بود. به طوری که وقتی کنترلها را بر بیت خود کمتر میدیدند، وکلا و افراد مورد اطمینان که جایگاه مورد اعتماد برای امام و مردم بودند، وارد خانه آن حضرت شده و امام دوازدهم علیه السلام را در آن زمان خردسال بودند، مشاهده کرده و خبر تولد پر از خیر و برکت ایشان را به مردم رساندند.
وقتی تاریخ اسلام را مرور میکنیم، به اطلاعات متنوع و مهمی درباره سیره و زندگی ائمه اطهار علیهم السلام دست پیدا میکنیم؛ اما در یک رویکرد کلی این طور به نظر میرسد که ما اطلاعات بیشتری درباره امامان اولی داریم. در حالی که در خصوص سیره و منش ائمه آخری و ازجمله درباره امام هادی و امام حسن عسکری علیه السلام اطلاعات کمتری وجود دارد. دلیل این اتفاق چیست؟
برای رسیدن به علت و چرایی اطلاعات نسبتاً خوب درباره ائمه اولی و اطلاعات محدود درباره ائمه آخری باید به زمان زندگی، اوضاع سیاسی و اجتماعی و محدودیتهای امامان معصوم علیهم السلام در زمان زندگی ایشان توجه کنیم. به عنوان مثال وقتی به زمان زندگی حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام نگاه میکنیم، میبینیم که هرچند آن حضرت دشمنانی داشتهاند اما به هر حال موقعیت ایشان به عنوان شخصیتی که پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله، ایشان را به عنوان ولی و امام مردم معرفی کردهاند، ویژه است.
امام علی علیه السلام در مقام مولای متقیان و امیر مؤمنان مدت زمانی هم در منصب خلافت حکومت کردند و از آنجایی که رهبری و هدایت مردم جامعه بر عهده ایشان قرار گرفته بود، مشخص است که اطلاعات و اخبار درباره منش و روش آن حضرت ثبت شده است. حتی وقتی اطلاعات درباره زندگی امام علی علیه السلام را مرور میکنیم به این نتیجه میرسیم که اخباری که در خصوص زمان خلافت آن حضرت، یعنی در مدت چهار سال و نه ماه خلافت ایشان در دست داریم، چندین برابر اخباری است که از آن حضرت در زمان قبل از خلافت وجود دارد. چون اساساً خلافت موقعیتی بوده که منش و روش خلیفه را مورد توجه مردم قرار داده و باعث شده عدهای آن را ثبت و ضبط کنند.
محدود شدن فعالیت سیاسی ائمه اطهار علیهم السلام
با این توضیحات، آیا میتوان نتیجه گرفت که چون ائمه اطهار علیهم السلام از منظر سیاسی فرصت و موقعیت فعالیت نداشتهاند، اطلاعات درباره سیره و زندگی ایشان محدود است؟
بله. به هر حال ائمه اطهار علیهم السلام از طرف دشمنان خود از حضور در منصب حکومت و فعالیت سیاسی منع میشدند. در حالی که اگر دشمنان این طور با اسلام دشمنی نمیکردند و امامان معصوم و رهبران بر حق مردم در طول تاریخ فرصت و موقعیت فعالیت در تمام زمینهها ازجمله فعالیت سیاسی را داشتند، حتماً امروز ما اطلاعات و خبرهای بیشتری درباره فعالیت آنها داشتیم.
این در حالی است که با مرور تاریخ به این نتیجه میرسیم که امامان معصوم علیهم السلام از طرف دشمنان اسلام به شدت در محدودیت و تنگنای اطلاعاتی و حتی معاشرت قرار داشتند. به طوری که حتی آمد و رفت ها در خانه امام هادی و امام حسن عسکری از سوی مأموران دستگاه حکومت به شدت کنترل میشد. در چنین اوضاعی مشخص است که سیره و منش آن بزرگان نمیتوانسته مورد توجه مردم قرار بگیرد و در نتیجه اطلاعاتی که ما امروز از سیره ایشان در دست داریم محدود است.
به عنوان مثال وقتی دوره امام جواد علیه السلام تا امام حسن عسکری علیه السلام را مرور میکنیم به این نتیجه میرسیم که با حجم محدودی از اطلاعات و اخبار درباره زندگی و سبک زندگی ایشان مواجه هستیم. دلیل این محدودیت در محدود فعالیت ایشان توسط دستگاههای حکومت مربوط است. در حقیقت همان اندازه که دستگاه حکومت در زمان زندگی آن بزرگان سعی میکرد ارتباط ایشان با مردم را محدود کند، به همان اندازه موجب میشد اطلاعاتی که از ایشان برای آیندگان به جای میماند، محدود شود.
شهادت در جوانی
نکته دیگری که درباره زندگی ائمه آخری و ازجمله امام حسن عسکری توجه را جلب میکند، آن است که ایشان معمولاً عمر کوتاهی داشتهاند و در سنین کم توسط حکومت زمان خود به شهادت رسیدهاند. این موضوع تا چه اندازه در محدود بودن اطلاعات درباره سبک ایشان تأثیر داشته است؟
این نکته که امام حسن عسکری علیه السلام در سن 28 سالگی یعنی در دوران جوانی به شهادت رسیدهاند، دلیل دیگری بر محدود بودن اطلاعات درباره زندگی و منش ایشان است. هرچند که میدانیم اگر آن حضرت توسط حکومت جور زمان خود به این اندازه مورد آزار و کنترل رفت و آمدها با شیعیان و سایر مردم قرار نمیگرفتند، حتماً امروز ما خبرهای بیشتری درباره زندگی ایشان در دست داشتیم؛ اما در عین حال همین موضوع که آن حضرت در سن جوانی به شهادت رساندند، عامل دیگری است که تاریخ را تحت تأثیر خود قرار داده است.
به هر حال با شهادت آن حضرت نه تنها مردم در آن دوران از وجود سراسر خیر و برکت آن حضرت محروم شدند، بلکه انسانها در طول تاریخ نیز نتوانستند آن طور که باید از سیره آن حضرت درست گرفته و بهرهمند شوند. درواقع کسانی که عامل شهادت امام حسن عسکری علیه السلام شدهاند، تنها به آن حضرت و خانواده ایشان ظلم نکردند، بلکه عامل جنایتی در حق انسانها در طول تاریخ شدهاند.
زندگی در منطقه نظامی
محدود بودن رجوع مردم به امام حسن عسکری علیه السلام و رفت و آمد در خانه آن حضرت، به لقب ایشان تحت عنوان «عسکری» ارتباطی دارد که خود دلیلی برای کم بودن اطلاعات درباره زندگی و سیره آن حضرت است. چرا چنین لقبی به آن امام داده شده است و چرا عموماً در ادامه نام مبارک آن حضرت، لقب ایشان هم عنوان میشود؟
لقب «عسکری» اشارهای به دوران زندگی امام یازدهم ما دارد. عسکری در لغت به معنای نظامی است و از آنجایی که امام در زمان زندگی خود تحت کنترل نیروهای نظامی دستگاه بنیعباس بودند و حتی در شهر سامرا که در آن دوران شهری نظامی محسوب میشد، زندگی میکردند به آن حضرت لقب عسکری داده شده است. هر بار این لقب را در ادامه نام مبارک آن حضرت میآوریم، در حقیقت اشارهای به شرایط زندگی و کنترلهای نظامی مربوط به زندگی ایشان داریم.
همین موضوع باعث میشود تا ما به عنوان شیعیان آن حضرت هیچگاه از یاد نبریم که امام ما برای هدایت و رهبری مردم در طول تاریخ چه رنجهایی را تحمل کردند. به طوری که از زندگی آرامی که میتوانستند در شهر رسول خدا صلیالله علیه و آله داشته باشند، محروم شده و به شهری نظامی تبعید شدند.
شبکه وکالت در زمان امام عسکری علیه السلام
در چنین اوضاعی که ترسیم کردید، مردم از چه طریقی با امام حسن عسکری علیه السلام ارتباط برقرار میکردند؟ به هر حال ما اطلاعات، اخبار و احادیثی از آن امام بزرگوار در دست داریم. با توجه به کنترلهای شدید نیروهای نظامی بر زندگی آن حضرت، کانال انتقال این اطلاعات و روایتها کجا بوده است؟
دقت داشته باشید که امام حسن عسکری علیه السلام در حقیقت شبکه گستردهای از وکالت را از سوی پدران و اجداد بزرگوار خود به ارث برده بودند که مسیری برای انتقال اخبار و احادیث و امور اسلامی از سوی امام به مردم بود. حتی مردم در سراسر امت اسلامی از طریق همین شبکه وکالت با امام زمان خود ارتباط برقرار کرده و سؤالات خود را پرسیده، وجوهات شرعی را پرداخت کرده و یا کمکهای مالی و فکری دریافت میکردند.
شبکه وکالت شبکهای بود که از زمان امام سجاد علیه السلام راهاندازی شده و در دوران ائمه بعدی به خصوص به امام محمدباقر و امام صادق علیهماالسلام گستردهتر شده بود. در حقیقت ائمه اطهار علیهم السلام برای اینکه با مردم در سرزمینها و شهرهای دیگر ارتباط برقرار کنند، تعدادی از افراد مورد وثوق و اطمینان خود را به عنوان وکیل به آن مناطق میفرستادند. این افراد که از آنها با عنوان وکلا یاد میشود، کانال ارتباطی میان امام و مردم بودند.
مردم هر سؤالی داشتند از طریق ایشان با امام در میان گذاشته و جواب میگرفتند. حتی تبادل اخبار و اطلاعات در زمینه امور دیگر از این طریق انجام میشد. به این صورت دیگر نیازی نبود تا مردم از سرزمینها و شهرها و روستاهای دوردست خود را به امام رسانده و از ایشان کمک دریافت کنند. بلکه وکلا این مسئولیت را بر عهده داشتند. از طرف دیگر وکیلان دیگری هم در سایر نقاط مستقر بوده و از طریق واسطههایی به امام دسترسی پیدا میکردند.
در زمان امام حسن عسکری علیه السلام نیز همین شبکه وکالت برقرار بود. این وکلا در قالب افراد سادهای مانند خرمافروش به خانه امام رفت و آمد میکردند و با وجود مراقبتهای شدید نظامی، در چنین پوششهایی سؤالاتی از امام میپرسیدند و گاهی نامهها و اموالی را که در خمرههای روغن پنهان کرده بودند به آن حضرت میرساندند و پاسخها را هم با همین وسیله دریافت میکردند. به این طریق ارتباط امام با مردم از چشم نیروهای نظامی بنیعباس مخفی میماند.
شیوه مخابره خبر میلاد پر خیر و برکت امام دوازدهم علیه السلام
میدانیم که در زمان امامت امام حسن عسکری علیه السلام هرچند آن حضرت تحت کنترل نیروهای نظامی بودند، اما دربار بنیعباس متشنج بود و دعوا بر سر در دست گرفتن قدرت، موجب میشد مأموران امنیتی هم توجه خود را به قدرت معطوف کرده و در کنترل اوضاع، سستی کنند. امام چگونه از این اوضاع متشنج بهره میبردند؟
امام حسن عسکری علیه السلام مترصد اوضاع بودند و از هر فرصتی برای پیشبرد اهداف اسلام استفاده میکردند. همان طور که در سؤال اشاره کردید دستگاه حکومت بنیعباس دچار مشکلاتی شده بود و علاقه شدید عموزادگان بنیعباس به قدرت همان طور که در زمان امام رضا علیه السلام وجود داشت، در دوران بعدی تا زمان امام حسن عسکری علیه السلام هم ادامه پیدا کرده بود. به طوری که جنجال بر سر قدرت وجود داشت.
در این اوضاع هرج و مرج به وجود آمده بود و در نهایت حتی نیروهای نظامی تلاش میکردند در دعوای بر سر قدرت، جایگاهی برای خود کسب کنند و به مال و مقامی برسند. این رویکرد باعث میشد افراد در کارها و امور محوله کمکاری و سهلانگار کنند. در نتیجه اوضاع تا اندازهای به نفع شیعه رقم میخورد. به طوری که مأموران حکومت که توجه خود را به سمت قدرت و دستگاه حکومت و درباره برده بودند، در کنترل امام حسن عسکری علیه السلام سادهانگاری و سهلانگاری میکردند.
امام از این اوضاع به نفع اسلام و مردم بهره میبردند و اطلاعات و اخبار مهم را از طریق افراد مورد اطمینان به گوش مردم در سراسر جهان میرساندند. به عنوان مثال یکی از اخبار بسیار مهمی که امام حسن عسکری علیه السلام با بهرهبرداری از اوضاع متشنج به اطلاع مردم در طول تاریخ رساندند، موضوع مهم ولادت امام دوازدهم حضرت صاحبالزمان علیه السلام بود. به طوری که وقتی کنترلها را بر بیت خود کمتر میدیدند، وکلا و افراد مورد اطمینان که جایگاه مورد اعتماد برای امام و مردم بودند، وارد خانه آن حضرت شده و امام دوازدهم علیه السلام را در آن زمان خردسال بودند، مشاهده کرده و خبر تولد پر از خیر و برکت ایشان را به مردم رساندند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۰۰۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انصراف قالیباف از نمایندگی مجلس جدی است؟ /برنامه ریزی ۵ ساله برای ورود به انتخابات ۱۴۰۸ /دولت رئیسی علیه قالیباف دست به کار شد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هاتف صالحی، روزنامهنگار و چهره اصولگرای نزدیک به طیف قالیباف با روزنامه هم میهن گفتگویی داشته که بخش هایی از آن را می خوانید؛
*چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
*قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
*قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و... قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
*چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
*مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
*با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
*بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
*قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
*اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
*اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
*به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
*اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
*یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903031